English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6214 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
near side U سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
croup U انتهای خرک نزدیک ژیمناست
seats U وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seated U وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seat U وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
crankpin U قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
bleeders U توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
bleeder U توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
fog dog U روشنایی کم که درهنگام مه گرفتگی نزدیک افق دیده میشود
litmus U ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
insides U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
close U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
gymnast U ژیمناست
gymnasts U ژیمناست
thereunto U بدان
wherunto U که بدان
thereto U بدان
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
point bland U بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
fullest U چرخیدن ژیمناست
full U چرخیدن ژیمناست
thereby U بدان وسیله
thereto attached U پسوسته بدان
leap U جهش ژیمناست
leaps U جهش ژیمناست
leaped U جهش ژیمناست
tumbler U ژیمناست زمینی کار
tumblers U ژیمناست زمینی کار
according as چنانکه بدان سان که
landings U فرود ژیمناست به زمین
landing U فرود ژیمناست به زمین
half circle U چرخش نمیدایره ژیمناست
whereat U که بدان جهت که در انجا
stag leap U پرش پا باز ژیمناست
straddle vault U پرش پا باز ژیمناست
stutz U عقبگرد جلو ژیمناست
cuts U درو زدن ژیمناست
cut U درو زدن ژیمناست
key-ring U حلقهای که بدان کلید می اویزند
doubled up U دوبار چرخش کامل ژیمناست
double U دوبار چرخش کامل ژیمناست
key-rings U حلقهای که بدان کلید می اویزند
that is nothing like it U هیچ شباهتی بدان ندارد
the question referred to above U موضوعی که در بالا بدان اشاره شد
poetic justice U کامیابی خوبان و شکست بدان
paradoxically U بدان سان که باعقیده .....است
monkey hang U اویزان شدن ژیمناست با یک دست
toe stand U ایستادن ژیمناست روی نوک پا
doubled U دوبار چرخش کامل ژیمناست
where no human foot can tread جایی که پای ادمیزاد بدان نمیرسد.
spot U کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
upper arm hang U اویزان شدن ژیمناست روی کتفها
swing half turn U تاب بدن ژیمناست با نیم پیچ
he had no evidence to go upon U مدرکی نداشت که بدان متکی شود
it was beneath my notice U مراعارمی امدازاینکه بدان توجهی کنم
gate meeting U انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
english hand balance U بالانس ژیمناست روی چوب موازنه
nose ring U حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
muscle up U بالاکشیدن بکمک نیروی عضلانی ژیمناست
omnim gatherum U مهمانی که همه کس بدان خوانده شود
single leg balance U حرکت تعادلی بدن ژیمناست روی یک پا
it is not pervious to reasonov U بدان دسترسی ندارد خردانرانمیتواند دریابد
spots U کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
dismounting U پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
support U تکیه بدن ژیمناست روی دستها
dismount U پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
dismounts U پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
hobby U کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
hobbies U کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
timberhead U انتهای تیر کشتی که طناب بدان اویزند
an accessible place U جایی که راه یافتن بدان ممکن است
plowhead U چارچوبی که گاو اهن بدان متصل میشده
chest roll U چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
self feeder U ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
swan scale U تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
split lean U پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
planche U وضع افقی بدن ژیمناست روی دستها
approaches U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
string board U تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
coffee grinders U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
phonoscope U التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
coffee grinder U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
mags U ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
extend U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extending U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extends U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
indo iranian U وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
dish rag U حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه
mag U ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
paroli U دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
wraparound U چرخش 063 درجهای ژیمناست ازبالای ناحیه ران
accessibly U چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
buff stick U بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
over production U عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
forbidden fruits U چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
forbidden fruit U چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
mumpsimus U ایین دیرینه بی معنی که ازروی تعصب بدان بچسبند نادان متعصب
cowlstaff U چوبی که دونفر روی شانه حمل کرده وچیزهایی بدان می اویزند
stockli U حرکت روی خرک ازانتها به وسط یا بعکس بادایره زدن ژیمناست از پهلو
go cart U چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
final setting time U مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
walking chair U چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
free haul U در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
vives U یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas.. <proverb> U کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
echoed U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
form U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate U درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
formed U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
averages U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaged U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traced U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaging U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
trace U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
load U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
loads U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
Manx U وابسته به جزیره انسان لهجهای که در جزیره نامبرده بدان سخن میگویند
peregrin falcon U یکجور قوش تیز پرکه قوش بازان بدان دلبستگی دارند
green stick U شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
dummies U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
softest U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummy U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
i take no interest in that U هیچ بدان دلبستگی ندارم هیچ از ان خوشم نمیاید
suffix notation U عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
town fog U نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
throughput U نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
seconding U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
masters U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
mastered U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
second U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
master U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconds U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
fax U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
workgroup U خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
faxes U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
horned scully U مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
totem U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totems U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
standard U نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standards U نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
auto U کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
autos U کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
tinsica U چرخ ارابه با نیم چرخ ژیمناست
tackled U اسباب
tackling U اسباب
tackles U اسباب
remover U اسباب کش
article U اسباب
things U اسباب
articles U اسباب
removers U اسباب کش
tool U اسباب
apparel U اسباب
apparatus U اسباب
freehand U بی اسباب
devices U اسباب
device U اسباب
accouterment U اسباب
geap U اسباب
rigging U اسباب
instrument U اسباب
traps U اسباب
appliance U اسباب
contrivance U اسباب
instrumentally U با اسباب
mountings U اسباب
free handed U بی اسباب
free hand U بی اسباب
tackle U اسباب
appliances U اسباب
doodad U اسباب
rig U اسباب
doodads U اسباب
rigged U اسباب
dixings U اسباب
rigs U اسباب
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1popsicle
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com